حوزه بازاریابی بسیار گسترده است و شامل بخشهای مختلفی میشود. «ترویج و ارتباطات» یکی از مهمترین بخشهای آن است. در این مقاله، به بررسی جامع و در عین حال ساده اصطلاحات ترویج و ارتباطات در دنیای بازاریابی میپردازیم. با شناخت این اصطلاحات، درک عمیقتری از نحوه برقراری ارتباط شرکتها با مشتریان و بازار هدف خود پیدا خواهید کرد.
اصطلاحات ترویج و ارتباطات🗣️📣
۳۲۱. Promotion Mix (آمیخته ترویج) 🤹♂️
توضیح : ترکیب مشخصی از ابزارهای تبلیغات، روابط عمومی، پیشبرد فروش، فروش شخصی و بازاریابی مستقیم که یک شرکت برای برقراری ارتباط قانعکننده با مشتریان و ساختن روابط با آنها استفاده میکند.
مثال کاربردی: آمیخته ترویج یک شرکت برای عرضه محصول جدید ممکن است شامل تبلیغات تلویزیونی، کمپین در شبکههای اجتماعی و تخفیف در هفته اول عرضه باشد.
۳۲۲. Advertising (تبلیغات) 📺
توضیح : هر شکل پولی از ارائه و ترویج غیرشخصی ایدهها، کالاها یا خدمات توسط یک حامی مالی مشخص.
مثال کاربردی: یک آگهی ۳۰ ثانیهای در تلویزیون یا یک بیلبورد در اتوبان، نمونههای کلاسیک تبلیغات هستند.
۳۲۳. Public Relations (PR) (روابط عمومی) 🤝
توضیح : ایجاد روابط خوب با مخاطبان مختلف شرکت از طریق کسب پوشش خبری مطلوب، ساختن یک تصویر شرکتی خوب و مدیریت شایعات و رویدادهای نامطلوب.
مثال کاربردی: وقتی یک شرکت حامی مالی یک رویداد فرهنگی میشود یا یک بیانیه مطبوعاتی درباره فعالیتهای خیریه خود منتشر میکند، در حال انجام روابط عمومی است.
۳۲۴. Sales Promotion (پیشبرد فروش) 🎁
توضیح : انگیزههای کوتاهمدت برای تشویق به خرید یا فروش یک محصول یا خدمت.
مثال کاربردی: ارائه تخفیف، کوپن، جایزه، اشانتیون (نمونه رایگان) و برگزاری مسابقه، همگی ابزارهای پیشبرد فروش هستند.
۳۲۵. Personal Selling (فروش شخصی) 🗣️
توضیح : ارائه حضوری و چهره به چهره توسط نیروی فروش شرکت به منظور فروش محصول و ایجاد رابطه با مشتری.
مثال کاربردی: یک نماینده فروش بیمه که در یک جلسه حضوری مزایای یک بیمهنامه را برای مشتری تشریح میکند، در حال انجام فروش شخصی است.
۳۲۶. Direct Marketing (بازاریابی مستقیم) 📧
توضیح ساده: برقراری ارتباط مستقیم با مصرفکنندگان منفرد و هدفگذاری شده برای کسب یک پاسخ فوری و ایجاد یک رابطه بلندمدت.
مثال کاربردی: ارسال ایمیلهای تبلیغاتی شخصیسازی شده، بازاریابی تلفنی و ارسال کاتالوگ پستی، نمونههایی از بازاریابی مستقیم هستند.
۳۲۷. Integrated Marketing Communications (IMC) (ارتباطات یکپارچه بازاریابی)
🌐 توضیح : هماهنگسازی و یکپارچهسازی دقیق کانالهای ارتباطی متعدد یک شرکت برای ارائه یک پیام واضح، سازگار و قانعکننده درباره سازمان و محصولاتش.
مثال کاربردی: زمانی که پیام و ظاهر تبلیغ تلویزیونی، پست اینستاگرام، وبسایت و بستهبندی یک محصول کاملاً هماهنگ و یکسان باشد، شرکت از IMC استفاده کرده است.
۳۲۸. Communication Model (مدل ارتباطات) 💡
توضیح : چارچوبی که فرآیند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده و دریافت بازخورد را توصیف میکند.
مثال کاربردی: مدل ارتباطات به بازاریابان کمک میکند تا بفهمند چگونه پیام تبلیغاتیشان از طریق رسانه به مخاطب میرسد و چگونه ممکن است دچار سوءتفاهم یا پارازیت شود.
۳۲۹. Sender (فرستنده) 👨💻
توضیح : طرفی که پیام را برای طرف دیگر ارسال میکند.
مثال کاربردی: در یک تبلیغ تلویزیونی، شرکتی که تبلیغ را سفارش داده (مثلاً ایرانخودرو)، فرستنده پیام است.
۳۳۰. Encoding (کدگذاری) ✍️
توضیح : فرآیند تبدیل فکر به شکل نمادین (کلمات، تصاویر، صداها) برای ارسال پیام.
مثال کاربردی: یک آژانس تبلیغاتی، ایده “سرعت” را به تصویر یک یوزپلنگ که در کنار خودرو میدود، کدگذاری میکند.
۳۳۱. Message (پیام) 📝
توضیح : مجموعه نمادهایی که فرستنده منتقل میکند؛ همان تبلیغ واقعی.
مثال کاربردی: کلیپ ویدیویی، آگهی رادیویی یا متن یک پست اینستاگرامی، خود پیام است.
۳۳۲. Media (رسانه) 📡
توضیح : کانالهای ارتباطی که پیام از طریق آنها از فرستنده به گیرنده منتقل میشود. مثال کاربردی: تلویزیون، رادیو، اینستاگرام، روزنامه و بیلبوردها همگی رسانه هستند.
۳۳۳. Decoding (کدگشایی) 🧠
توضیح : فرآیندی که در آن گیرنده، معنایی را به نمادهای کدگذاری شده توسط فرستنده نسبت میدهد.
مثال کاربردی: مخاطب با دیدن تصویر یوزپلنگ در تبلیغ، پیام “سرعت بالای خودرو” را کدگشایی میکند.
۳۳۴. Receiver (گیرنده) 👂
توضیح : طرفی که پیام ارسال شده توسط طرف دیگر را دریافت میکند.
مثال کاربردی: مخاطب یا مشتری که تبلیغ را میبیند یا میشنود، گیرنده پیام است.
۳۳۵. Response (پاسخ) 👍
توضیح : واکنشهای گیرنده پس از قرار گرفتن در معرض پیام.
مثال کاربردی: پاسخ یک مشتری به تبلیغ میتواند متفاوت باشد: از خرید محصول گرفته تا دوست داشتن تبلیغ، به خاطر سپردن برند یا حتی نادیده گرفتن کامل آن.
۳۳۶. Feedback (بازخورد) 🔄
توضیح : بخشی از پاسخ گیرنده که به فرستنده بازگردانده میشود.
مثال کاربردی: تعداد لایکها و کامنتهای یک پست تبلیغاتی در اینستاگرام یا افزایش فروش پس از یک کمپین، بازخوردهایی هستند که به شرکت میرسند.
۳۳۷. Noise (پارازیت، نویز) 🔇
توضیح ساده: هرگونه انحراف یا تداخل برنامهریزی نشده در طول فرآیند ارتباطات که باعث میشود گیرنده پیام متفاوتی از آنچه فرستنده ارسال کرده دریافت کند.
مثال کاربردی: صحبت کردن اطرافیان هنگام پخش یک آگهی تلویزیونی یا وجود چندین تبلیغ رقیب در یک صفحه مجله، نویز محسوب میشود.
۳۳۸. AIDA Model (مدل آیدا) 🎯
توضیح : مدلی که مراحل واکنش مشتری به تبلیغات را توصیف میکند: جلب توجه (Attention)، ایجاد علاقه (Interest)، تحریک تمایل (Desire) و واداشتن به اقدام (Action).
مثال کاربردی: یک تبلیغ خوب ابتدا با یک تصویر جذاب توجه شما را جلب میکند، سپس با نشان دادن ویژگیها علاقه ایجاد میکند، با نمایش رضایت دیگران تمایل شما را برمیانگیزد و در نهایت با یک پیشنهاد ویژه شما را به اقدام (خرید) دعوت میکند.
۳۳۹. Push Strategy (استراتژی فشار) ➡️
توضیح : استراتژی ترویجی که در آن شرکت محصول را از طریق کانالهای توزیع به سمت مصرفکننده “فشار” میدهد، یعنی بر روی واسطهها (عمدهفروش و خردهفروش) بازاریابی میکند.
مثال کاربردی: یک شرکت دارویی با ارائه پورسانت و جوایز به داروخانهها، آنها را تشویق میکند تا محصول آن شرکت را به مشتریان پیشنهاد دهند.
۳۴۰. Pull Strategy (استراتژی کشش) ⬅️
توضیح: استراتژی ترویجی که در آن شرکت با تبلیغات گسترده برای مصرفکننده نهایی، تقاضا ایجاد میکند تا مشتریان محصول را از کانال توزیع “بیرون بکشند”.
مثال کاربردی: یک شرکت مواد غذایی با تبلیغات تلویزیونی گسترده برای مصرفکنندگان، کاری میکند که آنها از سوپرمارکتها محصولش را تقاضا کنند و سوپرمارکتها مجبور به سفارش آن شوند.
۳۴۱. Advertising Campaign (کمپین تبلیغاتی) 🚀
توضیح ساده: یک مجموعه هماهنگ از فعالیتهای تبلیغاتی در رسانههای مختلف برای یک دوره زمانی مشخص با یک هدف و پیام واحد.
مثال کاربردی: کمپین تبلیغاتی یک بانک برای معرفی اپلیکیشن جدیدش ممکن است شامل تبلیغات تلویزیونی، بیلبوردها و تبلیغات آنلاین با شعار “بانک در جیب شما” باشد.
۳۴۲. Media Planning (برنامهریزی رسانه) 📊
توضیح : فرآیند تصمیمگیری در مورد نحوه، زمان و مکان ارائه یک پیام تبلیغاتی برای رسیدن به مخاطبان هدف به کارآمدترین شکل ممکن.
مثال کاربردی: برنامهریزی رسانه مشخص میکند که برای تبلیغ یک اسباببازی، بهتر است در ساعات پخش برنامههای کودک در تلویزیون و در مجلات والدین تبلیغ کرد.
۳۴۳. Reach (دسترسی) 📈
توضیح : درصدی از افراد در بازار هدف که در یک دوره زمانی مشخص، حداقل یک بار در معرض یک کمپین تبلیغاتی قرار گرفتهاند.
مثال کاربردی: اگر یک تبلیغ توسط ۵ میلیون نفر از جمعیت ۱۰ میلیونی بازار هدف دیده شود، دسترسی آن ۵۰٪ است.
۳۴۴. Frequency (تکرار، فرکانس) 🔁
توضیح : میانگین تعداد دفعاتی که یک فرد در بازار هدف، در یک دوره زمانی مشخص، در معرض یک پیام تبلیغاتی قرار میگیرد.
مثال کاربردی: اگر به طور متوسط هر فرد در بازار هدف، تبلیغ شما را ۳ بار دیده باشد، فرکانس کمپین شما ۳ است.
۳۴۵. Impact (تأثیر) 💥
توضیح : ارزش کیفی قرار گرفتن در معرض یک پیام از طریق یک رسانه خاص.
مثال کاربردی: یک تبلیغ در یک مجله معتبر و تمامگلاسه، تأثیر بیشتری نسبت به همان تبلیغ در یک روزنامه با کیفیت پایین دارد.
۳۴۶. Cost per Thousand (CPM) (هزینه به ازای هزار نمایش) 💲
توضیح : هزینهای که یک تبلیغدهنده برای هزار بار نمایش (Impression) تبلیغ خود در یک وبسایت یا رسانه میپردازد.
مثال کاربردی: اگر CPM یک وبسایت ۱۰ هزار تومان باشد، شما برای یک میلیون بار نمایش تبلیغ خود باید ۱۰ میلیون تومان بپردازید.
۳۴۷. Sponsorship (حمایت مالی) 🏅
توضیح : حمایت مالی از یک رویداد، فعالیت یا فرد به منظور کسب منافع تجاری و تبلیغاتی.
مثال کاربردی: حمایت مالی همراه اول از تیم ملی فوتبال ایران، باعث دیده شدن گسترده برند آن میشود.
۳۴۸. Press Release (بیانیه مطبوعاتی) 📰
توضیح : یک اطلاعیه خبری رسمی که توسط یک سازمان برای رسانهها ارسال میشود تا موضوعی را به اطلاع عموم برساند.
مثال کاربردی: یک شرکت پس از دریافت یک جایزه بینالمللی، یک بیانیه مطبوعاتی برای خبرگزاریها ارسال میکند تا این موفقیت را پوشش دهند.
۳۴۹. Publicity (انتشارات رایگان) 🌟
توضیح : جلب توجه رسانهها به یک محصول یا شرکت بدون پرداخت هزینه مستقیم، که معمولاً از طریق روابط عمومی به دست میآید.
مثال کاربردی: وقتی یک روزنامه یک مقاله مثبت و کامل درباره رستوران جدید شما مینویسد بدون اینکه پولی دریافت کند، شما انتشارات رایگان به دست آوردهاید.
۳۵۰. Coupon (کوپن) ✂️
توضیح : گواهیهایی که به دارنده آن حق تخفیف مشخصی را هنگام خرید یک محصول میدهد.
مثال کاربردی: یک پیتزافروشی کوپن “یک پیتزا بخر، دومی رایگان” را در روزنامه چاپ میکند تا مشتریان جدید جذب کند.
۳۵۱. Rebate (تخفیف نقدی پس از خرید) 💰
توضیح : نوعی تخفیف که در آن بخشی از پول پس از انجام خرید و ارسال مدرک آن به شرکت، به مشتری بازگردانده میشود.
مثال کاربردی: یک شرکت تولیدکننده لوازم خانگی پیشنهاد تخفیف نقدی ۱ میلیون تومانی میدهد که مشتری پس از خرید محصول و ارسال فاکتور، آن را دریافت میکند.
۳۵۲. Premium (جایزه، اشانتیون) 🎁
توضیح : کالایی که به صورت رایگان یا با قیمت بسیار پایین به عنوان انگیزهای برای خرید یک محصول دیگر ارائه میشود.
مثال کاربردی: قرار دادن یک اسباببازی کوچک به عنوان جایزه داخل بستههای غلات صبحانه کودکان.
۳۵۳. Contest (مسابقه) 🏆
توضیح : یک رویداد تبلیغاتی که از مصرفکنندگان میخواهد تا بر اساس مهارت (مانند نوشتن یک شعار یا گرفتن یک عکس) برای شانس بردن یک جایزه با هم رقابت کنند.
مثال کاربردی: یک شرکت عکاسی یک مسابقه با موضوع “زیباییهای ایران” برگزار میکند و به بهترین عکس جایزه میدهد.
۳۵۴. Sweepstakes (قرعهکشی) 🎲
توضیح : یک رویداد تبلیغاتی که در آن مصرفکنندگان نام خود را برای شرکت در یک قرعهکشی ثبت میکنند و برنده بر اساس شانس انتخاب میشود.
مثال کاربردی: یک فروشگاه زنجیرهای به ازای هر ۱۰۰ هزار تومان خرید، یک شانس شرکت در قرعهکشی یک خودرو به مشتریان میدهد.
۳۵۵. Point-of-Purchase (POP) Display (نمایشگرهای نقطه خرید) 🛍️
توضیح : تبلیغات و نمایشگرهایی که در محل خرید (مانند کنار صندوق یا در راهروهای فروشگاه) قرار داده میشوند تا بر تصمیم خرید آنی مشتری تأثیر بگذارند.
مثال کاربردی: استندهای مقوایی جذاب برای یک برند نوشابه جدید که در ورودی یک سوپرمارکت قرار گرفته، یک نمایشگر نقطه خرید است.
۳۵۶. Sales Force (نیروی فروش) 👥
توضیح : گروهی از کارمندان که مسئولیت فروش محصولات یا خدمات شرکت را از طریق تعامل مستقیم با مشتریان بر عهده دارند.
مثال کاربردی: نیروی فروش یک شرکت دارویی شامل نمایندگان علمی است که به مطب پزشکان مراجعه میکنند.
۳۵۷. Prospecting (مشترییابی) 🔎
توضیح : مرحلهای از فرآیند فروش که در آن فروشنده مشتریان بالقوه واجد شرایط (سرنخها) را شناسایی میکند.
مثال کاربردی: یک فروشنده نرمافزار B2B با جستجو در لینکدین و وبسایت شرکتها، لیستی از مدیرانی که ممکن است به محصولش نیاز داشته باشند تهیه میکند؛ این کار مشترییابی است.
۳۵۸. Telemarketing (بازاریابی تلفنی) 📞
توضیح : استفاده از تلفن برای فروش مستقیم محصولات یا خدمات به مشتریان.
مثال کاربردی: تماس یک اپراتور از طرف یک شرکت بیمه برای معرفی و فروش بیمه عمر، نمونهای از بازاریابی تلفنی است.
۳۵۹. Catalogue Marketing (بازاریابی کاتالوگی) 📖
توضیح: نوعی بازاریابی مستقیم که در آن شرکتها کاتالوگهای چاپی یا دیجیتالی را برای مشتریان ارسال میکنند تا آنها بتوانند مستقیماً سفارش دهند.
مثال کاربردی: شرکت IKEA سالها از بازاریابی کاتالوگی برای نمایش محصولات و دکوراسیونهای خود به میلیونها خانوار استفاده میکرد.
۳۶۰. Guerilla Marketing (بازاریابی چریکی) 💡
توضیح ساده: یک استراتژی تبلیغاتی غیرمتعارف، خلاقانه و کمهزینه که برای ایجاد حداکثر تأثیر و جلب توجه عمومی طراحی میشود.
مثال کاربردی: نقاشی یک خط عابر پیاده به شکل سیبزمینیهای سرخشده مکدونالد در جلوی یکی از شعبههای آن، یک نمونه از بازاریابی چریکی است.
امیدواریم این مقاله توانسته باشد دید جامعی از اصطلاحات ترویج و ارتباطات در بازاریابی به شما ارائه دهد. همانطور که مشاهده کردید، این بخش از بازاریابی شامل مفاهیم و ابزارهای متنوعی است که هر یک نقش مهمی در موفقیت یک کسبوکار ایفا میکنند. با درک صحیح این اصطلاحات و بهکارگیری هوشمندانه آنها، میتوانید استراتژیهای ارتباطی مؤثرتری را برای برند خود طراحی کنید.